تا بر پر فرشته ز آن حبر و آن قلم
در مدح اردشیرکنم چامه ای رقم
شهزاده ای که شاهش فرمانروای کرد
بازش ز مرحمت طبرستان خدای کرد
فر ماندهی که مهرش نرمست وکین درشت
دینار بدره بدره دهد سیم مشت مشت
گوینده را مدیحش ابکم نمایدا
یک تن چگونه مدح دو عالم نمایدا
محمود باد عاقبت روزگار تو
صد چون ایاز و بهتر ازو میگسار تو